کد مطلب:107151 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

حکمت 462











[صفحه 786]

از امام (ع) درباره ی توحید و عدالت پرسیدند: (توحید و پگانه دانستن خدا آن است كه او را در اندیشه نیاوری، و عدالت آن است كه او را متهم (به اجبار بنده بر عمل قبیح و بعد هم كیفر كردن او) نسازی). این دو كلمه با تمام اختصار و كوتاهی در نهایت ارزش و محور علم خداشناسی اند. كلمه ی نخست، مهمترین كلمه ای است كه امام (ع) درباره ی توحید و تنزیه خداوند، به منظور تربیت بندگان خدا فرموده است، و ما معنای آن را در خطبه ی اول كتاب نقل كردیم. و خلاصه ی مطلب در اینجا آن است كه قوه ی وهم تنها جزئیات مربوط به حسن را درك می كند و خداوند به اقتضای این كه معقول صرف است، از محسوسات و متعلقات آن منزه و مبراست، ناگزیر، روا نیست كه خدای تعالی را در تصور وهم درآوریم، و احكام وهم را بر ذات مقدس او اجرا كنیم. زیرا درباره ی او جز خلاف نخواهد بود، چون اقتضای وهم، آن است كه خدا را محسوس و یا وابسته به محسوس بدانیم كه از شان آن كثرت و تركیب است و این دو با وحدت مطلقه حق تعالی منافات دارند. پس در حقیقت، امام (ع) توحید را به وسیله ی یكی از خواص آن كه لازم سلبی اوست (به وهم نیامدن) معرفی نموده است. اما جمله ی دوم: مقصود از عدل، اعتقا

د به جریان در تمام كارها و گفته های خداوند متعال است، و از لوازم چنین ویژگی آن است كه بنده ی خدا او را متهم نسازد بر این كه خداوند او را بر عمل ناروا مجبور ساخته و بعد او را به كیفر برساند و یا این كه او را تكلیف ما لا یطاق نماید، و نظایر اینها از مسائل مربوط به اصل دین كه معتزله در آنها به ظواهر قرآن توجه كردند.


صفحه 786.